آدمها
خیابان ها ، مغازه ها، صداها،دیوارها،کوچه ها را خوب شناخته ام اما آدم ها را نه.تنها
قدم هایت را با نفس هایم می شمارم حال که کف قدم هایت زنگوله ی سکوت را آویزان کرده ای من نفس تنگی گرفته ام.تنها
برای سفر کردنت همسفر میخواستی بیا خیال من را با خودت ببر ،چمدانت هم آماده کرده ام فقط به جای لباس یک مشت خاطره در آن ریخته ام.تنها